کد مطلب:36643 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:134

زیباشناسی امیرالمومنین











اما خود امیرالمومنین (ع) چه اندازه نسبت به این زیبایی وقوف و گرایش داشته و به چه میزان از آن بهره مند بوده اند؟ ایشان از سوی برخی مخالفان متهم به بدبینی نسبت به جهان هستند. بعضی تعبیرات نهج البلاغه هم می تواند به همین مسئله دلالت داشته باشند. در باب زهاد

[صفحه 167]

ایشان از سر تحسین و تصویب می فرماید: «مومن در این جهان، خبرها را از سر بغض و كینه می شنود. وقتی به انسان با ایمانی كه دنیا را خوب شناخته خبر می دهند كه فلانی مالدار شد، مثل این است كه به او گفته اند او تهیدست شد.[1].

در این باره شواهد دیگری نیز در نهج البلاغه وجود دارد. اما حقیقت این است كه داوری در این باب بر اساس سخنان امیرالمومنین (ع) كار آسانی نیست. زیرا در جاهای دیگر حس زیباشناسی ایشان نیز غلیان كرده است، مثلا در جایی كه از زیبایی و شگفتی طاووس یا از زیبایی قدسی ملائكه سخن می گویند.[2] اما همین مطلب قابل توجه است كه ایشان تا وقتی كه پیامبر (ص) در قید حیات بودند هیچ سخنی نگفتند. 99 درصد سخنان علی (ع) پس از وفات پیامبر (ص) است. بخصوص وقتی خلیفه شدند و فرصت برای سخن گفتن پیدا كردند اینگونه سیل آسا جملات زیبا و دلربا می گویند. شاید زیباتر از سخنانشان، خویشتن داری ایشان از سخن گفتن در طول حیات پیامبر (ص) و مدتی بعد از پیامبر (ص) بود كه لاجرم و بنا به ضرورتهایی سكوت اختیار كرده بودند. اما وقتی كه زمان سخن گفتن رسید به خوبی از عهده ی آن برآمدند. به طوری كه عده ای از فصحای عرب برای آنكه سخنان فصیح بگویند خطبه های نهج البلاغه را حفظ می كردند. كلمات ایشان به لحاظ ادبی و فن بلاغت از زیبایی و درخشندگی بسیاری برخوردارند و این مطلب را سخنوران و ادبای عرب اقرار كرده اند. بارزترین جلوه ای كه ما از روح آن حضرت (ع) در عالم زیباشناسی می توانیم ببینیم به غیر از عدالت و

[صفحه 168]

جوانمردی و شجاعت، همین سخنان است. آنچه مجذوبیت این بزرگوار را به زیبایی و به خوبی نشان می دهد، همین جملات و سخنان زیبایی است كه از ایشان صادر شده و نهج البلاغه را آیینه ی تمام نمای درك زیباشناسانه ی آن بزرگوار كرده است. نزد عالمان و ادیبان صحنه ای كه در آن زیباشناسی و روح هنرمندانه ظهور و تجلی می یابد، عرصه گفتار است. به همین دلیل بیشترین هنرمندان ما در عرصه ی شعر و نثر ظاهر شده اند. بنابراین انتساب وصف بدبینی و زشت دیدن جهان به حضرت علی (ع) با آن همه فصاحت و زیبایی در گفتار، پذیرفتنی نیست.

از سخنان آن حضرت چنین برمی آید كه ایشان با ادیبان زمان خود تماس و آشنایی داشتند و اشعار عده ای از شعرای زمان خود را در حافظه داشتند. البته شخص پیامبر (ص) از شعر پرهیز می كردند مبادا منصب نبوت با كهانت و شاعری مخلوط شود و مردم گمان كنند كه پیامبر یك ساحر سجع گوست.[3] اما این قید و بند برای حضرت علی (ع) و دیگران نبود. به همین دلیل ایشان آزادانه به اشعار شاعران استشهاد می كردند.


صفحه 167، 168.








    1. انما ینظر المومن الی الدنیا بعین الاعتبار. و یقتات منها ببطن الاضطرار و یسمع فیها باذن المقت و الابغاض. ان قیل اثری قیل اكدی و ان فرح له بالبقاء حزن له بالفناء. هذا و لم یاتهم یوم فیه یبلسون (نهج البلاغه، كلمات قصار 367).
    2. در آفرینش شگفت انگیز طاووس: خطبه 165، ص 169. و در باب فرشتگان: خطبه شماره 1، ص 4.
    3. چنانكه گفته اند پیامبر (ص) اگر شعر كس دیگری را می خواندند، آن را می شكستند و به صورت ناموزون درمی آوردند تا سخنشان بوی شعر ندهد. مثلا این شعر را:


      عمیره ودع ان تجهزت غادیا
      كفی الشیب و الاسلام للمرء ناهیا


      چنین می خواندند:... كفی الاسلام و الشیب...

      و هم ایشان بودند كه این شعر را «راست ترین شعر عرب» دانستند:


      الا كل شیی ء باخلا الله باطل
      و كل نعیم لا محاله زائل


      (هر چیز جز خدا باطل است و هر نعمتی بی گمان زوال پذیر است) و پیداست كه آن كلام، جز نظم چیزی نیست و شعریتی ندارد. چنین بود پرهیز آن بزرگوار از تخیل و شاعری.